معصومه

ساخت وبلاگ

سلام و درود اخ لعنت برمن که فوتبالیم و اخ لعنت بر این استرسی که دارم استرس هم واسه تشنجم فوق العاده بده ولی چه کنم همش تقصیر جو خانوادس که اهل فوتبال شدم کاش امروز با خوب و بدیش بگذره و راحت شم واااای خدا خلاصم کن تواین خونه بالا یه گروهن پایین یه گروهن دیگه حساب کن یکی گل بزنه چه بلوایی به پامیشه ناگفتنی تا فردا که بیام حال وروزیم رو بیان کنم باااااای

معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1402 ساعت: 2:06

سلام جدیدا توخونمون معضل بزرگ هست نهارچی بپزیم شام چی بپزیم وافعا کلافه کنندس علاوه براون کی بلندشه بپززززه معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 19:13

سلام و درودامان از دلتنگی ای لعنت بر این دنیا که عزیزانم رو میبره و دیگه نمیبینم حتی خوابشون هم نمیبینموای که امروز چقدردلم گرفته بودهم یاد عموم و عمه ی خدا بیامرزم افتادم هم چون جمعه بود دلگیریش واسم بیشترشدیادعموم افتادم که چهارپنج سال پیش صبح روزی که بعداز ظهرش رفت تواما همه خواب بودیم اومده بود پایین بابا سربابام بالا سرمن هم اومده بود دید خوابیم برگشت بالا ای لعنت برمن و خوابی که اون روز بودمیادعمه ام افتادم که یه ماه شاید هم کمتر یه ماه با خواهری متاهلم رفتم اصفهان خونش چقدر خوش گذشت شبی که بارو بندی رو بستیم خواستیم برگردیم اهواز تودلم گفتم من آخری میزنم بیرون همه زدن بیرون داشتم کفش میپوشیدم که اشک گوشه چشم عمه ام دیدم و کفش نصفه پوشیده و کندم پریدم دوباره بوسیدم این آخرین بوسه بود ای لعنت برمن که کاش بیشترمیبوسیدمش بوسه بارانش میکردم نه تو غسال خونه بوسه بارونی کنمآخ دلم داره میترکه از دلتنگی ، دارم دیونه میشمکاش کسی راه کاری داشت ...کاش خوابشون رو میدیدم ... معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 19:13

عمه ته تغاریم تا سه چهارسالگی من مجرد بود وباما زندگی میکردچون پدرومادربزرگم فوت کرده بودنیه روز مهمان داشتیم از شانس بدم اون روزمامانم برنج رو اونجاابکش کردتا مادرم خواست دم بده من هم فضول لیزمیخورم دست راستم کلا میسوزه و اثرش تا الان هست کارم به بیمارستان و پانسمان ازاین بساطا میخورهروزای بعد بابا پانسمان عوض می‌کرد و من درد میکشیدم جیغ میزدم عمه عینی عمه عینیعمه خدابیامرزم قربون صدقه ام میرفت و می‌گفت عینی عمه الان تموم میشه بلندت میکنمهیج وقت یادم نمیره طول راهرو رو عمه ام هی میرفت و میومد تا بابام پانسمانم رو تموم کنه و بغلم کنهحالا کجایی عمه کی هوای دل سوخته ام رو دارهای فدای اون خاک سردت بشم معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 19:13

سلام ودرودمن بعد از یک دوره افسردگی و غمباد اومدم البته نه اینکه افسردگیم خوب شده ، نه ؛امروز ۶ بهمن ۱۴۰۲ خواب بودم که مادرم ساعت ۱۰ ونیم بیدارم کرد گفت برو بسکوئیت پتی پور با تخم مرغ بخر که وقتی از خونه زدم بیرون دیدم اوه مای گااااااد چه هوایی ، چه بارونیوقتی برگشتم رفتم سراغ موبایلم دیدم بللللله پیام پشت پیام و تماسای از دست رفتهتو گروه واتساپی دوستام صداشون در اومده بودکه خطم در دسترس نیستخلاصه هماهنگ شدیم رفتیم ساحلیبا فاطمه ودخترش ولیلیهرچی بگم از خوش گذشتن کم گفتم روحیه ام ۱۸۰ درجه عوض شدفاطی آش شله قلم کاراورده بود میوه و تخمه وشکلات و چایلیلی هم میز وصندلی تاشوقایق هم سوارشدیم که تالابش معرکه بودبعدش جمع کردیم و رفتیم ماهی خریدیم ورفتیم خونه فاطی تا عصرالهی دل شادی واسه همه باشهخدایا الهی رحمتت همیشه بباره که باعث شادی امروز من و خیلی ها شد معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 0:26

سلام و درود

روزام خیلی الکی و تکراری میگذره اصلا دوست ندارم زندگی کنم کاش کسانی که زندگی رو نخوان خداوند به زندگیشون خاتمه بده

زندگیم یه روز خوبه و شادم وامیدوارم یه روز غمگینم وناامیدم جوری که دوست دارم از اعماق وجودم جیغ بزنم

ای لعنت برمن ای لعنت برزندگیم ای لعنت برزندگی که همش تکراریه و غم وغصه اس

کاش میشدسفرم جورشه نمیدونم چرا همش به بن بست میخورم وسفرم جور نمیشه

معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 13:51

سلام

خیلی ناراحتم

خیلی دپرسم

چرا . چون انگشتر طلا رجبی داشتم

کاری به ارزش و بی ارزشی ویا طلا بودنش ندارم آخه من عاشق انگشتره بودم

نمیدونم چطور از دستم افتاده

یهویی دیدم دستم نیست

من انگشترررررم رو میخوام معصومه...

ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 49 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 19:15

سلام و درود

بعد از چهار پنج روز از گذشت گم شدن انگشترم که دیگه داشتم ناامید میشدم بالاخره توسط مرضیه پیدا شد

توحموم افتاده بود

جالب اینجاست دومین بار انگشترم گم میشه جالب‌ترش هم اینه که هردوبارتوسط مرضیه پیدامیشه و جالتردیگه اش اینه که هردوبار هم تو حموم افتاده بود وپیداشد

یا حق✋️

معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 41 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 19:15

سلام‌ و درود

امان از روز جمعه ی دلگیررررر

وای چقدر دلم یه سفرجانانه میخوادولی حیف واسه هرکاری یه پول هنگفت میخواد

دارم پولام رو جمع میکنم که اگه امام رضا بطلبه برم مشهد زیارت

فقط امیدوارم این سری اتفاق خاصی نیفته وپول ناچیزی که جمع کردم خرج نشه

تابستون هم قراره با دوست دوران دانشگاهیم یه هفته برم شمال وبرگردم البته اگه خدابخوادوبرنامه خراب نشه

معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 88 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 19:12

سلام ودرود

دوم فروردینه ، میشه گفت حالم بده

واقعا تنهام حتی خواهرام با دل من نیستن

بدترین عیدم عید امساله،مزخرفترین ایاممه که داره میگذره

فعلا به امیدروزایروشن

معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 87 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1402 ساعت: 1:44